استاد «تْسانگ جیِه»* نویسۀ «دائو» را ابداع میخواست کرد از جهت اشاره به «راز پنهان و امر پوشیده»، پس آن را به صورت 道 بنگاشت. نوشتن آن از دو نقطه (丷) آغاز میشود، نقطۀ سمتِ چپ "یانگِ" بزرگ است، نقطۀ سمت راست "یینِ" بزرگ است، گویی کاربست نمادِ "تای جی" "یین-یانگ" است. این دو در آسمان آفتاب و ماهتاب است، در زمین خرگوش [یشمی] و کلاغ [زرّین] است، و در انسان دو چشم است، در دانش کیمیا[ی درون]، چرخش نور و برگرداندن پرتو است. سپس نمادواژۀ 一 ["ئی"؛ به معنی «یک»، «واحد»] رسمِ میشود که این «یک» دایرۀ وُوجی [یا غایت نیستی] است. این دایره در آسمان قدیم متعلق است به "چیِن" [یا فاعلیت]. «دفتر تغییرات» میگوید: «چیِن گِرد است». در آغاز آفرینش از «یک» شکست [و تَرَک خوردن] آن، آسمان بسط یافت، و دایره به 一 [خط راست به معنی «یک»] تبدیل گشت. دفتر تغییرات میگوید: «چیِن یک (一) است». در دفاتر مقدّس آمده: «آسمان به یک رسد تا صفاء یابد، زمین به یک رسد تا سکون یاید، انسان به یک رسد تا قدّوسیت یابد.»** در آیین کنفوسیوسی گفته میشود: «زبدهاندیشی و وحدتاندیشی»***. در آیین بودایی گفته میشود: «دههزار دَّرمَه به یگانگی باز میگردد»، در سنّت دائویی گفته میشود: «مبدأ را بآغوش کش و یک را بپای». سپس در زیر آن نمادواژۀ自 ["دْزی"؛ به معنی «خود»، «از خود»، «خودبهخود»] رسم میشود که به این معنی است که این دایرۀ 一 و گردیهای آفتاب و ماهتاب همه در وجود خود شخص است. در آیین کفسیوسی گفته میشود: «لحظهای نباید از دائو جدا بود، اگر جدا باشی، آن دیگر دائو نیست.» از ترکیب شکل بالا و پایین [که گفته شد] نمادواژۀ 首 ["شَّو"؛ به معنی «سَر»] حاصل میشود؛ «سَر» یعنی «سرآغاز». تمرینات دائویی آغاز و ارادۀ کاری نیک است. سپس 辶 رسم میشود که بمعنای حرکت و رفتن است. و چرخیدنِ چرخِ حیات و ممات کلّ مراتب وجود است. چنین است معنا و مفهوم نویسۀ «دائو 道».
- از شرح «شّوئِیجینگ دْزی» (水精子) بر «دفتر صفا و سکون» (چینگجینگ جینگ 情靜經)
* «تْسانگ جیِه» (倉頡؛ در حدود 2650ق.م.) از اصحاب فغفور زرد است در قصص چینی که «کشف» نویسههای چینی را بدو منسوب میکنند.
** دائو دِه جینگ، بند 39، عبارات مشابه دارد.
*** شُّو جینگ، 1، 3، 13.