لائودزی گفت:
«چیزی هست محجوب و کامل،
مقدم بر زایش آسمان و زمین». [ددج، بند 25]
طرحهای آن بی صورت است، [ن.ک. ددج، بند 21]
بس ژرف، بس تاریک،
یکّه، تنها، بی تعیّن، بیکران.
آوازش شنیده نمیشود،[ن.ک. ددج، بند 14]
«بهاجبار اگر بخواهیمش نامید،
گفته میشود دائو.» [ق.س. ددج، بند 25]
دائو
چندان رفیع است که غایت نمیتواند داشت؛
چندان عمیق است که اندازهاش نتوانند گرفت؛
شکافنده و دربرگیرندۀ آسمان و زمین است؛
بخشنده و واپس گیرندۀ بی صورت است؛
[چشمهای که] از ازل جاری بوده است، و همچنان میجوشد.
گردابوار است که پُر نتواند شد، [ن.ک. ددج، بند 4]
آبی گلآلود که کمکم زلال گردد، [ن.ک. ددج، بند 15]
میبخشد و پایان نمیپذیرد،
طلوع و غروب ندارد،
در ظهور، یک کف دست را پُر نمیکند.
منقبض است و انبساط تواند یافت،
باطن است و ظاهر تواند شد.
نرم است و سخت تواند شد.
یین را به درون میکشد و یانگ را به بیرون میفکند.
و امر میکند
که سه نور [یعنی آفتاب و ماهتاب و ستارگان] بدرخشد.
که کوهها برافرازد،
که ژرفاها گود گردد،
که جانوران بجنبند،
که پرندگان بپرند،
که [چین]لین [=تکشاخ] بجهد،
که سیمرغ اوج گیرد،
که افلاک بگردد.
تا مرده را زنده گرداند،
تا پست را بلند کند،
تا پسرو را پیشرو سازد.
- وِندْزی (文子؛ از عرفای آیین دائویی کهن که در سنّت گویند مرید لائودْزی و حامل تعالیم شفاهی او بوده است)
老子曰:「有物混成,先天地生,惟象無形,窈窈冥冥,寂寥淡漠,不聞其聲,吾強為之名,字之曰道。」夫道者,高不可極,深不可測,苞裹天地,稟受無形,原流泏泏,沖而不盈,濁以靜之徐清,施之無窮,無所朝夕,表之不盈一握,約而能張,幽而能明,柔而能剛,含陰吐陽,而章三光;山以之高,淵以之深,獸以之走,鳥以之飛,麟以之遊,鳳以之翔,星曆以之行;以亡取存,以卑取尊,以退取先。