اگر قاعدۀ رؤیای بیرؤیا را درنیابند، آگاهیِ معلّق و نفسِ غمامۀ شناورِ آنان در ظلمات سرگردان خواهد شد بی آنکه بازگشت [به مبدأ] یابند. میل ایشان معطوف است به دیدن آنچه در بیداری دیدهاند و شنیدهاند تا عظمت خود را [در تقویم ازلی] بازیابند، ولی بازگشت آنان در افتادن به تولّدات چهارگانۀ جنینی، تخممرغی، تخمماهیکی و مسخی [یعنی تولد از چند نوع تبدّل، مثلاً بخشی اژدها بخشی پرنده یا نیمی دیو نیمی آدمی] خواهد بود [اشاره میکند به ظهور فردی در صور ملکوت اسفل در عالم خواب] ... مردمان با چشمان باز [در بیداری] خواب میبینند [یعنی ادراکات وهمی دارند]، دیگر چه رسد به وقتی که میخوابند!
- از رسالۀ «در باب رویا» (مِنگ شوُ 夢說) اثر بای یِوچّان (白玉蟾، ف. 1229م.)
若不明夢中無夢之理,則飛識遊魂泛然而無歸,㝠然而不返。將見於見聞覺知境界,而化爲胎卵濕化之歸也。 ... 此乃開眼之夢也,何況於睡乎。