ماهِ بر پشتْ خفته، ماهِ ابروانِ زیبای بر پُشتْ خفتۀ روی به بالا [یعنی ماهِ نو] است. پس از آنکه ماه به غایتِ محاق رسد، از پایینِ دایرۀ خود مجدداً نورش پدیدار شود و این اشارتی است به ظهور و پیدایشِ ناگهانیِ ریشۀ آسمانی از دلِ سکونِ کاملِ آدمی که آن را دلِ دائویی نامند و صورت تمثیلی آن همچون ماهِ بر پُشتْ خفته است. آتشدان ابزاری است برای ایقادِ آتش. در آن نورِ یانگِ دلِ دائویی، جانِ یینِ کلِّ وجود گداخته و تصفیه تواند شد، پس صورت تمثیلی آن, آتشدان است.

...

بعضی نابخردان بی‌خبر از این حقایق، می‌پندارند که [دو بخشِ] استخوانِ شرمگاهی زیرِ اکسیرگاه (دان‌تیِن) که رو به بالاست، همان آتشدانِ ماهِ بر پُشت خفته است. بعضی دیگر ... می‌پندارند که این دلِ صنوبریِ تودۀ گوشت, آتشدانِ ماهِ بر پُشت خفته است. و بعضی هم از اهلِ نحلۀ کیمیای بستر هستند که دروازۀ زهشِ زنان را ماهِ بر پُشت خفته می‌پندارند. اینگونه پندارها همه البته ناصواب است.

بدانکه ماهِ بر پُشت خفته تلالؤِ نورِ دلِ دائویی است. چون طوالعِ این نور [در باطنِ سالک] مقیم گردد، شرورِ نَفْس همه از میان برود و بدین واسطه، فرهمندی و جاودانگی روییدن تواند گرفت ...

- رفع ابهام از کلمات تمثیلی (شیانگ‌یِن پویی)، نوشتۀ لیو یی‌مینگ، خلاصه‌ای از بخش 4، فصل 3.


ترجمۀ این کتاب به‌زودی تحت عنوان «رموز دائویی» از توسط انتشارات زندگی روزانه، منتشر خواهد شد.